۱۳۸۷ تیر ۲۲, شنبه


به بوسه گاه دریاوآسمان

پرندگان مهاجر میگذرند

ومن نیز



غروب اینجا

به روزی دوباره آغاز میشود

نه شب



تنها زبان آدمی

رنگ وبوی گرفته است

ورنه

زبان دریا وکوه

به هرکجای جهان یکی است

وباران وباد



مرا روز وشبی نبوده است

من به ساعت 25 زیسته ام

به حریم نور


ای کاشفان عشق

علت امواج دریاها

به سینه های من نهفته است

نه بادها

وریشه های تمام تاکستانها

ازخاک شعرمن آب میخورد

نه ابرها


به بوسه گاه دریاوآسمان

پرندگان مهاجر میگذرند

ومن نیز


2-7-96

هیچ نظری موجود نیست: