۱۳۹۳ شهریور ۸, شنبه

مگر داعش چه کرد اینان نکردند




چرا از کربلا دائم بمویید  
عزادار امامان کو به کویید
به پیش چشمتان حمام خون است
کمی از داعش ایران بگویید

کمی از داعش عمامه بر سر
شپش در پشم و پیلش روی منبر
به روی نعش سهراب و نداها
کند هر گوشه ای از غزه عرعر

 به قتل عام مردم گشته سرمست
سر بّریده عشاق در دست
دمادم هر کران شمشیر بر کف
ستون دینشان بر روی خون است 


چرا باید که پول نفت ایران
شود در جیب یک مشتی دعاخوان
و یا خرج ضریح های طلایی
نجف تا کربلا یا خاک لبنان

تمام مملکت پر گشته ملا
به چاپیدن سحر تا شب به هر جا
شکم هاشان همه تا زیر بیضه
به لبها لحظه لحظه نام الله


سراسر خاک ما در خشکسالیست
به روی سفره ها یک لقمه نان نیست
از آن مادر که تن را میفروشد
بگوییدم گناهش گردن کیست

لجنزاری دل شبهای سردند
پی مستان به هر کویی بگردند 
به فکر سنگسار و سر بریدن
مگر داعش چه کرد اینان نکردند

  مهدی یعقوبی









۱۳۹۳ مرداد ۲۰, دوشنبه

ایرانیان حکام اسلامی نمی خواهند



ای جانیان ایرانیان  احکام اسلامی نمیخواهند
بر خاک گوهر خیزشان حکام اسلامی نمیخواهند
آمیزه دین و سیاست حاصلش حمامی از خون است
مشتی به ننگ آلوده ی بدنام اسلامی نمیخواهند
بوی لجن را میدهند عمامه بر سرهای پشم آجین
گوئیدشان ایرانیان احشام اسلامی نمیخواهند
آیات قرآن روی لب وقت اذان در کوچه و میدان
با نعره های خونچکان اعدام اسلامی نمیخواهند
در زیر آوار سیاهی های بی پایان هذیانی
هر گوشه ای بتخانه و خدام اسلامی نمیخواهند
بی روسری زنهای ایرانی چه زیباتر که هستند
دیگر که چادرهای مشکین فام اسلامی نمیخواهند
این سرزمین مهد شراب سرخ و شعر ناب و موسیقی ست
تابوت و مرگ و ضجه و آلام اسلامی نمیخواهند
آئینی از کین و رسوم نفرت و سوگ و عزاداری
زنجیرهای بردگی اوهام اسلامی نمیخواهند
وقتش شده تا در خیابانها ، زنان ، مردان برقصیم
این مردمان می پرست ایام اسلامی نمیخواهند
چیزی مقدس جز که آزادی جهان هرگز نبود و نیست
ایرانیان جلاد خون آشام اسلامی نمیخواهند


مهدی یعقوبی


در این شعر در هر مصرع یک رکن اضافه  « مستفعلن »  ،  آگاهانه بکار برده شده  که در آرایش عروضی کلاسیک مرسوم نیست .