بیا تا به هم ما محبت کنیم
به گل دادن هم که عادت کنیم
پس از مرگ من گریه هایت چه سود
بیا زندگی را رعایت کنیم
جهان را به لبخند زیبای خود
پر از عطر و بوی طراوت کنیم
درین برهه یاس و عصر دروغ
دل و دیده ها را مرمت کنیم
غزلخوان دو تایی یکی تا شویم
بیا نانمان را که قسمت کنیم
در اعماق شبهای سرد و سیاه
در آیینه ماه اقامت کنیم
بگو دوستت دارمت عشق من
شد آیا من و تو که جرئت کنیم
لبت را به شادی لب من گذار
که در اوج مستی عبادت کنیم
زمین را درین شوره زاران یاس
همه آشیان سعادت کنیم
بیا مثل پروانه ها هر بهار
در آغوش گلها قیامت کنیم
دمی روح خود را تکانی دهیم
سفر در دل بی نهایت کنیم
مهدی یعقوبی (هیچ)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر