۱۳۹۱ دی ۲۲, جمعه

برف




به شبانه دانه دانه
سر بام خانه خانه
گُلِ برف می نشیند
 به ترنم عاشقانه 
 
به کران و بیکران برف
به زمین و آسمان برف
همه جا سفید پوشند

به ستیغ کوهساران
همه چشمه ها بجوشند

سر شاخه ای تکیده
دو پرنده رو به خورشید
پس ابرها پریدند
دل کوچه کودکان شاد
به هوای برف بازی

لب نغمه خوان دویدند

افقم سراسر هر سو
بنگر که نقره فامند
نکند کبوترانند
که به جای برف آرام
بنشسته روی بامند
 

منشین چنین تو خاموش
بشکن سکوت خود را
به نگر به ظلمت ژرف
زده سر به سوز و سرما

گل سرخ از دل برف
 
بشکف بزن جوانه
سخنی ، غزل ، سرودی
دل شب به هر بهانه
پس پنجره هیاهوست
در و دشتها  تکاپوست
خبر از سپیده صبح

به نگاه هر  پرستوست

به کران و بیکران برف

به زمین و آسمان برف
همه جا سفید پوشند
به رواق میکده می
به لب عاشقان بنوشند


« مهدی یعقوبی »