با گلی بر گیسو
دختران در دشتند
باز هم قاصدکان
از سفر بر گشتند
آسمان مهتا بیست
عشق را باورکن
زند گانی آبیست
زیر باران سر کن
در افقهای بلور
زیر چتری ازنور
سیبها سرزده اند
دختران وپسران دستاغوش
سیم آخرزده اند
توچرا خاموشی
دشتها غرق گلند
مرغکان درپرواز
دسته دسته به سحر روی پُلند
بر سرسقف سفالینه ما چلچله ها
آشیان ساخته اند
آسمان عاشق خاک
همه دلباخته اند
آشتی کن با من
دوستت دارم من
دره ها پُر شدند از آهوها
عشق میبارد عشق
نم نمک روی سر شب بوها
آی مردم ایران
باز ایران شده است
آی مردم تهران
باز تهران شده است
کوچه پسکوچه پراز نیشکراست
کودکان می خندند
شیخکان بارسفر می بندند
مادران درپی شان چادر خودرا ازخشم
مثل یک چوبه دار
دور گردنهاشان می بندند
آسمان مهتا بیست
عشق را باورکن
زندگانی آبیست
زیر باران سرکن
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر