بیا تا که بگوش ات غزل ناب بخوانم
به رویای تو پاشیده که در خواب بخوانم
از احساس لطیفی که تراویده به جانم
به گلبرگ عواطف شب مهتاب بخوانم
بیا تا که کنارت به برِ برکه خاموش
از اعجاز دو چشمت که به مضراب بخوانم
از آهنگ شکفتن به گذرگاه بهاران
به عاشق شدن قمری شاداب بخوانم
به زیبایی پرهای پرستو به افقها
به گلهای سر چشمه پر آب بخوانم
سرانگشت تو را در کف دستم بفشارم
تپش های دل عاشق و بی تاب بخوانم
در اعماق شب تیره که از برق نگاهت
از الماس درخشنده کمیاب بخوانم
به نجوای غمینی که در آفاق شبانگاه
دم پنجره با عکس تو در قاب بخوانم
از آتش که کشد شعله به ذرات وجودم
به زیبایی خورشید جهانتاب بخوانم
به گیسوی پریشان تو و عطر خیالت
به افسونگری چهره جذاب بخوانم
به رگهای وجودم تو که توفان شرابی
بیا تا که من از مستی نایاب بخوانم
مهدی یعقوبی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر