۱۳۹۶ بهمن ۲۸, شنبه

خوشبختی تو، یک مرد هر چند هم که نامرد




خوشبختی تو 
یک مرد هر چند هم که نامرد
اما که ثروتمند و دارا

خوشبختی من
لبخند یک کودک که زیر بارش برف 
لرزان که از شلاق سرما

خوشبختی تو
قصری طلایی در کنار جنگلی سبز
پول و جواهر

خوشبختی من
این مرد شاعر
یک لقمه نان 
اما برای این زنانی که خیابانها به شبها
در سایه فقر
تن می فروشند

رویای ما با هم یکی نیست
من دستهایم بند و زنجیر
تو روحت اما 
تاریک چون قیر

جایی برای تو که هرگز
در قلب من نیست

عشق من و تو
خواب و خیال است
خوشبختی ما در کنار هم محال است


مهدی یعقوبی

هیچ نظری موجود نیست: