۱۳۹۵ مهر ۹, جمعه

سپید - 1



گلدانهای ترک خورده 
و گلهای زرد و پژمرده
بر ایوان قدیمی خانه ای که عطر تو می وزد

و رعد و برقها 
و بارش تگرگها
بر جاده های متروک خاطرات نمناکم
و بارانهایی که نمی دانم از آسمان می چکد آیا
یا از گسترای ابری چشمانم

و انتظار بی پایان
در معابری تاریک و بی انتها

تو بر نخواهی گشت هرگز
و من اما همچنان انتظار می کشم
بر آتشها
بر نرده های زنگ خورده در کنار راه
در سوت قطارها


تو بر نخواهی گشت هرگز 
من اما چنانچون موجی کف آلود و عاصی
سر بر صخره ها می کوبم 
با مشتی پرپر از زمانهای فراموش
و خاطراتی نامیرا در آغوش

و انتظار می کشم 
انتظار



مهدی یعقوبی


هیچ نظری موجود نیست: