از آهن و فولاد سراسر به جهانیم
بازوی شرف جان که بکف کارگرانیم
بر گرده مان ضربه شلاق شب و روز
نفرین شدگان ، دوزخیان ، در غم نانیم
با پیکر تبدیده در اعماق معادن
با دست پر از پینه خود جان بفشانیم
عالم همگی یکسره خون و عرق ماست
هر چند گرسنه همه ی عمر بمانیم
سر تا سر تاریخ پر از رنج و مشقت
زنجیر شده در قفس هر کوی و کرانیم
توفان خروشنده دریایی از آتش
ما نغمه خورشید دل تیره شبانیم
پیروزی ما بسته به همبستگی ماست
ما متحدیم متحد هر ذره جانیم
با مشت گره کرده از آزادی بخوانیم
رویای بهاران به زمستان و خزانیم
با بغض فرو خفته تاریخی پر از رنج
در بال و پر صاعقه ها شعله کشانیم
ای وای از آن روز که با خشم خروشا ن
ما پرچم خود را دل میدان بنشانیم
با چنگ و به دندان شده حق خودمان را
در یک تن واحد همگی مان بستانیم
ما کارگران کارگران کارگرانیم
بنیاد ستم را همه عالم بتکانیم
مهدی یعقوبی (هیچ)