۱۴۰۳ اسفند ۱۸, شنبه

بهار مهدی یعقوبی(هیچ)

 

روان از کوهساران چشمه سارو

سراسر دشت و صحرا لاله زارو

چکاوک نغمه خوان بر شاخسارو

غم و اندوه و ماتم در گذارو

بهار آمد بهار آمد بهارو


هوا پاک و زلال و خوشگوارو

گل نرگس کنار جویبارو

قناری بر درختان بیقرارو

تو را من دوستت دارم ببارو 

بهار آمد بهار آمد بهارو


به کوچه های و هوی میگسارو

صدای ساز و گیتار و سه تارو

به رقص و پایکوبی هر دیارو

شتابان شیخکان اندر فرارو

بهار آمد بهار آمد بهارو


فراز تپه ها سوت قطارو

سر آمد روزگار انتظارو

دلم در سینه دائم شعله وارو

مرا عشقش جهان دارو ندارو

بهار آمد بهار آمد بهارو


چراغان از شقایق کوهسارو

کبوترها رها از هر حصارو

سر آمد وحشت شب های تارو

فقط عشق است عالم ماندگارو

بهار آمد بهار آمد بهارو


محبت نزد مردم بیشمارو

همه با هم به هر ایل و تبارو

پر از خورشید روز و روزگارو

شد ایرانم بهشتی زرنگارو

بهار آمد بهار آمد بهارو


به روحم می تکانم من غبارو

شراب آتشینی در کنارو

سرم بر شانه نرم نگارو

چه دوستت دارمت دیوانه وارو

بهارآمد بهار آمد بهارو

مهدی یعقوبی(هیچ)


هیچ نظری موجود نیست: