۱۳۹۲ تیر ۱۶, یکشنبه

با شمایم شیخکان مفتخوار




با شمایم با شما ای شیخکان مرده خوار

روزه خوارم روزه خوارم جانیان من روزه خوار
مفسدِ فی الارض و باغی ، طاغی و من یاغی ام
بند بندم بگسلیدم میگسارم میگسار
من مسلمان نیستم ایرانیم ای قاتلان
عشق بی پایان دلم حتی اگر بر روی دار
سر ببُّریدم اگر صدها هزاران بار هم

بانگ آزادی بر آرم روی لب با افتخار
با تجاوز دینتان در میهنم آغاز شد
ننگتان باد آیت الله های پشمالوی هار
کوچه کوچه روز و شب سنتور ها را بشکنید
ای جنایتکارهای وحشی و عمامه دار
میدهید هر سو کران و بیکران فتوای مرگ 

هر که از اسلام حرفی زد به هر شهر و دیار
تا به کی شمشیر دین را فرق ایران میزنید
ای ددان ریش دار و روبهان نابکار
زنده بادا رقص و شادی زنده بادا نام عشق
نغمه خوانی گل فشانی شور و شوق بیشمار
من ندیدم هیچ جا حتی میان گرگها
دست و پا را قطع کردن یا که دار و سنگسار
بدتر از تاتارها در میهن من میکُشید
گله گله یا علی گویان به نام کردگار
آدمی در مذهب خونین تان پایین تنه است
از لجن ها آمدید از تخم جن و تخم مار
می زنند و توی زندانهایشان سر میبُرند
شرممان بادا من و تو با سکوت مرگبار
میشود روزی شما را بر کشند ایرانیان

با همان عمامه هاتان جانیان بالای دار

« مهدی یعقوبی »