من عشقها را در جهان با گرمی جانم
من عشق ها را در رگ و روح پر از عصیان و توفانم
حس کرده ام هر دم
عشق به آزادی
زیباترین عشق است
حتی به رویای دلاویزش
تا جاودانم مست
من عشق ها را چون شرابی سرخ
در گوشه میخانه ها تا صبح
نوشیده ام بر روی لبهایم
رقصیده ام شبها
هرم نفس هایش
در زیر نور ماه
من عشقها را پهنه عالم
چون رازقی ها و اقاقی ها
بوییده ام هر دم
آغوش گرم دختران شاد و شیدا را
سوزان ترین لبهای دنیا را
در زیر چتر نقره مهتاب
بوسیده ام بیتاب
عشق به آزادی
زیباترین عشق است
من چشمه ساران گوارا را
امواج آهنگین دریا را
بر قله ها رقص شقایق های زیبا را
نجوای برگ و باد و باران و سکوت سبز صحرا را
من روح سوزان تمام آرزوها را
موسیقی چشمان بی تاب قناری های شیدا را
آیینه رنگین کمان صبح شورانگیز فردا را
در ژرفنای سینه تبدار و آتشگین
حس کرده ام رنگین
در هر چه که جاریست
در هر چه هست و نیست
زیباتر از این عشق
عشق به آزادی
عشقی به عالم نیست
در وحشت شبهای تار و تیره کشتار
در زوزه شلاقها اعماق زندانهای دهشتبار
در چهره یاران فراز چوبه های دار
من پر گشودم با خیالش اوج آبی ها
تا دورهای دور
در سرزمینهایی پر از آیینه و انگور
تا بیکران نور
آزادی آزادی
بی تو جهانم میشود کابوس بی پایان
تاریک در تاریک
مانند قبرستان
آزادی آزادی
نامت دل و جانم
صدها هزاران کهکشان تاک است
میخانه هایی از شراب ناب
بیداری و در خواب
آزادی آزادی
ای گوهر نایاب
انگیزه پرواز
تنها دلیل بودنم عشقت
در راههای تیره و تاریک و خنجرکوب
پیمان خون با تو
هر لحظه می بندم
عهد شرف با تو
با نام تو بر لب
چون شرزه شیری در دل میدان
بر هر غل و زنجیر می خندم
من عشقها را با دل و جانم
حس کرده ام عالم
عشق به آزادی
زیباترین عشق است
حتی به رویایش
تا جاودانم مست
مهدی یعقوبی(هیچ)