الله و اکبر روی لب بر کف اسیدند
قلب کبوترهای عاشق را دریدند
باور بکن حتی مغولها پیش اینها
با آنهمه ظلم و جنایت روسفیدند
بر تیغه شمشیرهاشان نام الله
پروانه ها را با شقاوت سر بریدند
فتوای قتل بی حجابان را گرفتند
از دست آنانی که در میهن پلیدند
با نام زهرا روی لب کنج قفسها
دامان پاک دخت ایران را دریدند
این گرگها از قعر دوران توحش
بر پشته هایی از جسد از ره رسیدند
نام خدا یعنی جنایت پیش اینها
مردم سراسر بندگان زرخریدند
من خوانده ام بیغوله های تار و تاریک
این دسته خفاشها خون می مکیدند
هر چه شقایق بود در دامان صحرا
با داس وحشت کف به لب بی وقفه چیدند
با چوبه های دار و با آیین کشتار
در بند و در زنجیر مردم را کشیدند
ایرانیان من شک ندارم طول تاریخ
خونخوارتر از شیخکان هرگز ندیدند
مهدی یعقوبی